English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (469 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
for your information U برای اگاهی شما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
Other Matches
consciousness U حس اگاهی
acquaintances U اگاهی
information U اگاهی
consciousness U اگاهی
appreciation [awareness] U حس اگاهی
awareness U حس اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] U حس اگاهی
notice U اگاهی
intelligence U اگاهی
advertisements U اگاهی
noticed U اگاهی
notices U اگاهی
noticing U اگاهی
inkling U اگاهی
i.e. U اگاهی
ideas U اگاهی
awareness U اگاهی
idea U اگاهی
informational U اگاهی
perception U اگاهی
cogency U اگاهی
conizance U اگاهی
knowledge U اگاهی
monition U اگاهی
perceptions U اگاهی
conscious mind U حس اگاهی
intimations U اگاهی
intimation U اگاهی
mindfulness U اگاهی
informants U اگاهی دهنده
advertisers U اگاهی دهنده
to give the alarm U اگاهی دادن
advertiser U اگاهی دهنده
apprises U اگاهی دادن
transinformation U اگاهی متقابل
informant U اگاهی دهنده
apprise U اگاهی دادن
knowledge engineer U مهندسی اگاهی
apprising U اگاهی دادن
the infinitive mood U مصدر اگاهی
knowledge domain U قلمرو اگاهی
to give to understand U اگاهی دادن
to give notice U اگاهی دادن
to come to know U اگاهی یافتن
notify U اگاهی دادن
precognition U پیش اگاهی
informatory U اگاهی بخش
notifies U اگاهی دادن
notifying U اگاهی دادن
awakened U اگاهی یافته
notified U اگاهی دادن
prescience U اگاهی از پیش
letter of a U اگاهی نامه
knowlege representation U نمایش اگاهی
to give intelligence U اگاهی دادن
information theory U نظریه اگاهی
informing U اگاهی دادن
class consciousness U اگاهی طبقهای
learns U اگاهی یافتن
foreknowledge U اگاهی از پیش
monitor U اگاهی دهنده
monitored U اگاهی دهنده
monitors U اگاهی دهنده
learn U اگاهی یافتن
forebedement U اگاهی از پیش
coconscious U اگاهی ثانوی
coconsciousness U اگاهی ثانوی
the d. poliee U اداره اگاهی
criminal i. department U اداره اگاهی
conversance U اگاهی کامل
informs U اگاهی دادن
criminal investigation department U اداره اگاهی
inform U اگاهی دادن
cognizance U شناسایی اگاهی
foredknowlege U اگاهی از پیش
group consciousness U اگاهی گروهی
conversancy U اگاهی کامل
augury U پیش اگاهی
meta knowledge U اگاهی غیرنمادین
auguries U پیش اگاهی
knowledge base U پایگاه اگاهی
science U علم طبیعی اگاهی
alarmingly U : هشدار اگاهی از خطر
alarms U : هشدار اگاهی از خطر
foretell U ازپیش اگاهی دادن
foretold U از پیش اگاهی داد
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
foretells U ازپیش اگاهی دادن
immediacy U اگاهی حضور ذهن
sensibleness U عملی بودن اگاهی
foreknow U از غیب اگاهی داشتن
alarmed U : هشدار اگاهی از خطر
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
alarum U : هشدار اگاهی از خطر
dope U اگاهی داروی مخدر
foretelling U ازپیش اگاهی دادن
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
Scotland U اداره اگاهی در لندن
dopes U اگاهی داروی مخدر
sciences U علم طبیعی اگاهی
alarm U : هشدار اگاهی از خطر
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory U وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
to obtaini. on anything U درباره چیزی اگاهی یافتن
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
self awareness U اگاهی از خود خویشتن شناسی
enlightement U روشنی فکر اگاهی حقیقی
know allmen by these presents U بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
forecasts U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently U از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
forecasted U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecast U از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
agents provocateurs U مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
i have no idea of that U هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agent provocateur U مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fenders U علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
prity to any one's designs U اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous U قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
information science U علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com